صد زن نام کارزاری از مجموعهی بیبیسی است که هر ساله ۱۰۰ زنِ تاثیرگذار و الهام بخش را معرفی میکند. در فهرست امسال ۱۰۰ زنِ بیبیسی جهانی، نام ساقی قهرمان، شاعر و مدیر سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو) که در ۲۰۱۹ داوطلبانه تصمیم به ختم فعالیت داد، و طبق قوانین کانادا انحلال یافت، به چشم میخورد.

ساقی قهرمان در فهرست بیبیسی اینگونه معرفی شده است: «نویسنده ایرانی-کانادایی و یکی از بنیانگذاران و رئیس سازمان دگرباشان جنسی ایرانی.
این سازمان که در تورنتو مستقر است برای حفاظت از حقوق دگرباشان جنسی ساکن ایران یا در تبعید اجباری، و همچنین نظارت بر موارد نقض حقوق دگرباشان در ایران کار میکند.
ساقی قهرمان، شاعر، در سال ۲۰۱۰ نشر گیلگمیشان را تأسیس کرد که بر انتشار ادبیات دگرباشان ایرانی تمرکز دارد. نویسنده و سردبیر شناختهشده، و تحسینشده برای نگارش چهار مجموعه شعر، و مقالههای گوناگون که هنجارهای حاکم و دگرجنسگراهنجاری را به چالش میکشند.»
در ادامهی این معرفی، نقل قولی از ایشان با رویکرد امسالِ این کارزار اضافه شده است: «وقتی دنیا مجددا سر جایش برمیگردد، باید همه ما را در خود جا بدهد. دنیا تنها زمانی از کووید-۱۹ رها خواهد شد که معنای «ما» به گونهای تغییر پیدا کند که دگرباشان نیز از همان امتیازاتی برخوردار شوند که افراد غیر الجیبیتیکیوآیای+ همیشه از آن برخوردار بودهاند.»
ماهنامهی همسرشت این انتخاب را به ساقی قهرمان تبریک میگوید و آرزو میکند تا به این بهانه ضمن برنامه سازی، گفتگو و گزارش دربارهی ایشان، به وضعیت افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس، کوییر و… توجهی بیشتری شود.
نکتهی قابل توجه این انتخاب، عنوان کارزار در مقابل تعریف ساقی قهرمان از هویت جنسیتی اوست. ساقی قهرمان در توییتر خود که از طریق این فهرست پیوند داده شده است، هویت جنسیتی خود را «بیجنسیت» معرفی کرده است. در گفتگوی کوتاهی اول از او دربارهی هویت جنسیتیِ بیجنسیت پرسیدم تا بیشتر توضیح دهد.
• در اکانت توییتر خود یک توییت به اصطلاح پین کردهاید که در آن نوشته شده است: «من، ۶۵ ساله، دوجنسگرا، بیجنسیت، دگرباش، مادر دو فرزند استریت ۳۶ و ۴۰ ساله، متولد مشهد، ساکن تورنتوی کانادا». منظور شما از «بیجنسیت» دقیقا چیست و چه تعریفی از آن دارید؟
من خودم را بیجنسیت میدانم، به این معنی که شخصاً درکی از هویت جنسیتی، به شکلی که در دوتایی جنسیتی مرسوم تعریف شده، ندارم. به یک معنا، نه احساس زنبودن دارم، و نه احساس مردبودن، و این عدم درک از این دو برساختهی جنسیتی از دورترین سالهایی که بیاد دارم با من بوده، یعنی از کودکی و سه چهار سالگی. اما به این نکته هم توجه دارم که وقتی میگویم درکی از جنسیت ندارم، در واقع دارم توضیح میدهم که درکی از جنسیتهای برساخته ندارم. شاید همین بیجنسیتی من، اگر فرهنگ جنسیت را در دو کاسهی مردانه و زنانه نریخته بود، یک جور جنسیت بود، یعنی هویتی که من در طول زمان برای خودم و رفتارهای شخصی و اجتماعیام، در رابطه با خودم و با دیگری شکل میدادم. این جنسیت ممکن بود جزو گروه بزرگتری از آدمهایی با هویت جنسیتی شبیه به هم باشد، ممکن بود نباشد. اما هنوز در چنان جهانی زندگی نمیکنیم اختیار انتخاب تعریفهای جنسیتی خودمان را با تکیه به احساس و شناخت شخصی نداریم. هنوز در جهانی زندگی میکنیم که بر اساس ویژگیهای بیولوژیک، برچسب تعیین میکند، بخش بزرگی از مردم را وادار به رفتارهای معین و پیشساخته میکند و بخش بزرگ دیگری که ویژگی بیولوژیکی در دوتایی اعضای جنسی و تولید مثل ماده و نر نمیگنجد را در کل انکار میکند.
ادامهی این توضیح این است که من با تنی بدنیا آمدهام که در دستهی زنانه جا میگیرد. یعنی از لحظهای که به دنیا آمدهام، در این دسته قرار گرفتهام و پیش از این که کلمه و زبان بشناسم، یا معنای رفتار دیگران را بدانم، من را جوری بغل کردهاند و جوری در گوشم لالایی خواندهاند و غیره، که برای کودک ماده تنظیم شده بود و هر چه بزرگتر شدهام، خانوادهام و جامعهام به من به چشمی نگاه کردهاند، و با صدایی با من حرف زدهاند، و رفتاری کردهاند و از من رفتاری توقع داشتهاند که برای آدم ماده کنار گذاشته شده بوده. علاوه بر این، من خودم و دیگری را با تنی که اعضای داخلی و خارجیاش برچسب زنانه دارد، تجربه کردهام. بوسه و سکس و ارگاسم را با اعضای جنسی زنانه تجربه کردهام. عضو تولید مثل زنانه داشتهام، خونریزی ماهانه داشتهام، حامله شدهام، زاییدهام، شیر دادهام، و اینها همه چیزهایی است که تن و روان من را با جهانی آشنا میکند که با جهان تجربههای تنی که به جای کس، کیر دارد، و زهدان ندارد، و پستان ندارد متفاوت است.
منظور من از بیجنسیت این است که در تمام سالهای زندگی، وقتی به من به چشم «زن» نگاه کردهاند، و انتظار داشتهاند در جاهایی که گریهام نمیگیرد گریه کنم، و در جاهایی دلسوزی ندارم، دلسوز باشم، و در جاهایی که باید سیلی بزنم سیلی بخورم، ذهن من دچار تناقضهای آنی و کشدار شده و حافظهام به مکث، حیرت، و پاسخهای گفته و نگفته عادت کرده. یعنی من به راحتی در جنسیت، از چشم دیگران، جا نمیافتم. برای تعریف خودم معمولا میگویم «ساقی قهرمان»، و چون هویت و ویژگیهای ساقی قهرمان منِ من است اما جنسیت زنانه و مردانه و اینها، با من غریبه است.
• میدانم شما تاکید دارید کسی شما را خانم صدا نکند، و در متن فارسی منتشر شده در وبسایت بیبیسی فارسی این موضوع رعایت شده است. در متن انگلیسی نیز برخلاف معرفی سایر افراد در فهرست، با ضمیر مونث خطاب نشدهاید و عنوان منتسب به زنان نیز برای شما به کار نرفته است. با این حال، آیا قرار گرفتن در فهرست ۱۰۰ زن بیبیسی، نادیدهانگاری جنسیت (miss-gender) شما نیست؟
نه، نادیده گرفتن نیست. چون من در عمر شصت و پنج سالهی خودم با تنی ماده در جهان قدم زدهام و با تن ماده به آدمها و احساسها و لذتها و خشمها پاسخ گفتهام. از این نظر، جای من در این لیست، البته که هست.
این را هم اضافه کنم که من با «نادیدهانگاری جنسیتی» برخورد آموزگارانه دارم. بلافاصله از جا نمیپرم و جنسیتام را از دست رفته و اینها تصور نمیکنم. به نظر من، کار ما در جامعهی دگرباش آموزش مدام گرایشهای جنسی و بیگرایشیهای جنسی، هویتهای جنسیتی، بیهویتیهای جنسیتی به جامعه و فرهنگی است که تازه دارد با این مفاهیم آشنا میشود. البته که جنگیدن و یقه گرفتن و به دیوار کوبیدن آدمها و رویکردهای مهاجم هم ابزاری است که باید استفاده شود. اما در اکثر مواقع همین آموزش با حوصله راه را بیشتر و بهتر باز میکند.
• چه تاثیری این انتخاب بر جامعهی الجی بیتیکوییر میگذارد؟
این انتخاب، به نظر من، از چندین زاویه روی جامعهی الجی بیتیکوییر ایرانی تاثیر مثبت دارد. یکی اینکه نام یک دگرباش در این لیست آمده، و دیگر این که این دگرباش، به هیچ دلیل دیگری مثل نزدیک به این یا آن حزب و سازمان و رسانه و پروژه و سیاست موقت موجود انتخاب نشده. به دلیل مجموعهی کارنامه و پیشینه و چهرهی خودش، که سالهاست با چهرهی نمادین دگرباشی ایرانی گره خورده، انتخاب شده. این انتخاب را با چرخیدن روی شبکههای اجتماعی کردهاند، و این مهم است، و این امید را میدهد که بعد از این هم انتخابهای بیبهانه، یا با بهانههای ملموستر روبرو باشیم، و چهرهی مستقل الجیبیتیآیایکیو+ ایرانی را به دلیل خود، نه به دلایل تبلیغی، در این لیستها و این انتخابها ببینیم.
گفتنیست پیش از اعلام رسمی فهرست صد زن برای سال ۲۰۲۱، برنامهی رادیویی همسرشت با ایشان دربارهی ادبیات الجیبیتیکوییر گفتگو کرده است که در شمارهی سوم ماهنامه و اپیزود سوم از رادیو رنگینکمان منتشر خواهد شد.
برنامهی رادیویی همسرشت با اجرای سپهر هر یکشنبه از رادیو رنگینکمان منتشر میشود.