شایان میم، سردبیر
برهنگیمان را
پیراهنی از بلور در بر میکنیم
صداقت را
ردایی از تابیدن
اندیشه را
رسایی آواز میبخشیم
قلب خواهش را
سخاوت طپیدن
طرحهای خیال را
به زیور رنج میآراییم
زمزمهها را
نشاط موسیقی میآموزیم
گامهایمان را
به تحرک رقص میسپاریم
و استواریمان را قامت حضور میدهیم.
به جشن عیان عشق
پردهها را برمیچینیم
غبار هراس را میروبیم
سکوت را با انفجاری صریح
به رعشهای میشکنیم
رنگینکمان
ضیافت پیدای
رنگها است
نور است در سرور شکفتن
آغاز ما نهایت ما نیست
برصحنههای زیست
شفاف و چون صداقت رخشان
برهنهایم
معلوم چون بلور
سبکبال چون خیال
زلالایم و بینیاز
در ما
حضور راستی ما است
در جشن پرغرور توانایی
ماییم بس فروتن و آزاده
ساویز شفایی
با شعرِ «پیراهنی از بلور» به قلمِ ساویز عزیز آغاز میکنم که در «ضیافت زندگی»، رنگینکمان را «ضیافت پیدای رنگها» در «جشن پر غرور توانایی» میخواند و با «همسرشت»، شاعری که اسم مجله را از نام او وام گرفتهام ادامه میدهم:
«… من شاعر شعرهای نباید گفتم
من شاعر شعرهای نگفته
شاعر شعرهای درد
دردهای با درمان
درمانهای
زنده به گور
گورهای
بسیار دور
دور ِ دور ِ دور
درست در زیر ِ زبانم
من شاعر دردهای همجنسگراییام».
با این کمانِ دردرنگِ کلام، به دنبال شاعر و نویسندهای دوجنسگرا، ترنس یا کوییر میگردم تا آنقدر درد را از رنگ بیرون کند که تنها منشوری از رنگها باقی بماند. نمیدانم چقدر طول میکشد تا به آنجا برسیم اما مسیر را ساویزها، «هومان» و «ماها» آغاز کردند. در این سفر حتی اگر «ندا»ی سالمی نباشد، «چراغ»ی مانده است که در راهِ «رنگینکمان» و «همجنسِ من»، «اقلیتِ» نورانی را به «دلکده»ای برساند.
و اینک همسرشت، این نامِ مصادرهشده به بهترین مطلوب، اینبار کلبهی یادداشتهای بسیار و نوشتنهای بیشمار خواهد شد. خانهای که با طرح صیانت از استبداد ممکن است فرو بریزد اما اهل این خانه میدانند که چطور دور هم جمع شوند و برای ادامه برنامهریزی کنند.
آری، در سالی که گلوی عزیزمان را بریدهاند و گلهایمان یکی پس از دیگری در غربت میسوزند، ما برای نگهبانی از خود به میدان میآییم «و استواریمان را قامت حضور میدهیم».
ماهنامهی همسرشت، مجلهای مستقل برای افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس، کوییر و… به زبان فارسیست. افرادی که صدایشان به گوش الیت و یا حامیان جامعهی الجیبیتیکوییر نمیرسد. نشریهای که رانت رسانهای ندارند و از هیچ منبعی تامین مالی نمیشوند. افرادی که پر از ایده و نظر اند اما جز شبکههای اجتماعی خود، جایی برای بیان آن ندارند.
آنها میتوانند در همسرشت، با هر نامی که بخواهند صدای خود را در تاریخ به ثبت برسانند یا در بارنشرِ مطلبشان، به دنبال مخاطبی فراتر از تایملاین خود باشند. مجلهی همسرشت متواضعانه از این تواضع و همگرایی ِ واقعی و بیادعا استقبال میکند و صفحههای خود را در اختیار نویسندگان میگذارد.
به ویژه برای نویسندگان ترنس که تاکنون هیچ مجلهی مستقلی نداشتهاند و تا به امروز هرگز سردبیری یک نشریه را بر عهده نگرفتهاند. همسرشت ضمن استقبال از همهی افراد ترنسجندر برای همیاری با این ماهنامه، از افراد ترنسی که به هر دلیلی نمیخواهند به همسرشت یاری برسانند خواهش میکند که در تدارک یک نشریهی سالم و قاعدهمند بکوشند و صدای خود را بلندتر و رساتر از جریان اصلی کنشگری به گوش همهگان برسانند.
در این راه، پرهیز از شیوههای تهاجمی (aggressive) بسیار ضروریست و برای شنیده شدن، به مرجع و منبعی با زبانِ قاطع (assertive) نیاز است. مهمترین تفاوت بین ارتباط قاطع و ارتباط تهاجمی، احترام به خود و دیگران است. فرد قاطع، باجرأت است و به دنبال راهی برای تعامل و بیان دغدغههای خویش است. او برای خودش و مخاطبش احترام قائل میشود و به شیوهای محترمانه مسایل را بیان میکند. در مقابل، فرد تهاجمی حتی برای خودش نیز احترام قائل نمیشود. او از ادبیات نامناسب، لحن قلدرانه و نگاهی خودبرتربین -که منشا اصلی توهین است- استفاده میکند و از همان ابتدا بازی را به خودش میبازد. این رفتار عموما به علت احساس ناامنی (insecurity) و عدم عزتنفس است.
جامعهی سیس-هت و بعضا برخی از افراد سیسجندر جامعهی الجیبیتیکوییر به سرکوب گستردهی افراد ترنس و به ویژه زنان ترنس دامن زدهاند و این امر باعث ایجاد احساس ناامنی و عدم عزتنفس برای افراد ترنس شدهاست، به ویژه فمنیستهای رادیکالِ ضدترنس (trans-exclusionary radical feminist) که به اختصار به آنها «تِرف» (TERF) گفته میشود. این افراد فمنیستهایی هستند که با طرح مسائلی ناپسند و به دور از درکِ درست انسانی، یک زن ترنس را زن واقعی نمیدانند و با بیان چنین نظریهای ترنسهراسی خود را در قالبی مدرن قرار داده تا پریشانیِ ذهنِ مریض خود را توجیه کردهباشند.
مجلهی همسرشت در همینجا به شکلی شفاف و رسمی اعلام میکند:
1. تِرفها ترنسهراس هستند.
2. حمایت از آزادی بیانِ ترفها، حمایت از سرکوبِ جامعهی ترنسجندر است.
3. ارتباط با ترفها، مشروعیت دادن به سرکوب درونگروهی افراد ترنسجندر است.
4. همکاری آگاهانه با ترفها، به معنای نادیدهگرفتن رنجهای افراد ترنسجندر است.
بنابراین، ماهنامهی همسرشت علاقهای به انتشار مطالب میهمان از سوی فردی که ترف است و یا از ترفها حمایت میکند ندارد.
اگر یک فرد ترنس در هر مرحله از ترنزیشن خود بگوید که یک زن است، او یک زن است، او یک زن است، او یک زن است.
تفکیک میان زنِ ترنس و زنِ سیس، توسط زنِ سیس و به جهت رد کردنِ زن بودن او، تبعیض و به منزلهی گام برداشتن در راستای نظام سلطه است. زنِ سیس نباید برای انتقام از جامعهی بزرگتر، به دنبال تسلط (domination) خود و مطیعسازی (subordination) زنان ترنس در جامعهی کوچکتر باشد. چنین تفکری منجر به طبقهسازیست و سرمایهی اجتماعی زنانِ ترنس را در سلطهی خود نگه میدارد و تنها از آنها کارِ